آنچه ذکر میکنیم به معناى این نیست که پزشک اصلاً نباید مزد خود را بگیرد؛ چون در این صورت بیشتر پزشکان سربار دیگران خواهند بود و دیگر اینکه باعث مى شود بیشتر مردم به فراگیرى این علم روى نیاورند. جداى از نبوغ و ابداع که در آن به وجود نمى آورند، در نهایت انسانیت را از یک عنصرى مهم ، بلکه مى توان گفت از مهمترین عناصر آسایش و سعادتبخش انسانیت و پیش برنده آن به پله هاى مختلف کمال و عظمت ، محروم خواهد کرد. براى همین مى بینیم امام حسن عسکرى (علیه السلام ) به پزشکى که حضرت نزد او حجامت کرده بود،یک کمد لباس و پنجاه دینار مى دهد)
و بار دوّم - ظاهراً - به او سه دینار مى دهد (البته این پزشک نصرانى بوده است )
و از امام على (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند: ((مزد پزشک کمتر از ضخامت پوست سر کنایه از اینکه پزشک از بیمار خود حدّاقل اجرت را دریافت نماید است.
و از ابن عباس روایت شده است که : ((رسول اکرم (صلى الله علیه و آله ) حجامت کردند و مزد حجّام را دادند)
و روایات زیادى از مزد حجامت کردن نقل شده است که در بسیارى از مصادر وجود دارند. مگر اینکه روایت سماعه مخالف آن است ، لذا شیخ طوسى آن را حمل بر کراهت کرده است .
علاّمه در پایان افزوده : ((دادن مزد براى ختنه کردن مجاز است ، و پانسمان و قطع اجزا و گرفتن مزد آنها، مجاز است و خلافى در آن نمى بینیم ؛ چون کارى که شرعاً مجاز است و شخص محتاج به آن است . و از انجام آن ناچار است پس مزد گرفتن در آن مانند سایر کارهاى مباح ، مجاز است . همچنین عقد استیجار براى سرمه کردن چشم ، چه سرمه کردن از طرف پزشک یا دیگر افراد باشد، مجاز است . بعضى از اهل سنّت گفته اند شرط قرار دادن براى پزشک جایز نیست .
امّا نسبت به دوا، محمد بن مسلم از امام موسى کاظم (علیه السلام ) نقل کرده است که : (راوى گفت ): از امام در رابطه با مردى که مردم را با دوا درمان مى کند و به جاى آن مزد مى گیرد، پرسیدم ؟ امام فرمودند : ((مانعى ندارد)).
پزشکى در دایره تجارت
اگر هدف از آموختن پزشکى به دست آوردن مال و منال باشد، در این صورت ، دورى از احساس انسانى و عاطفه اى ، مسؤ ولیت هاى شرعى و اخلاقى را به دنبال خواهد داشت و علاوه بر آن ممکن است این علم و همچنین علوم بسیار دیگر وبالى بر انسان و انسانیت شود و بناچار، نسبت ابداع و ژرف نگرى در آن جامعه با حجم عمل و عاملان آن در آنجا هماهنگ نیست در نتیجه براى جامعه و نسلهاى آینده از معارف دقیق و مهم چیزى باقى نمى ماند تا به آنان ارائه شود، و به روى جامعه آفاق جدیدى در زمینه هاى مختلف گشوده نخواهد شد.
همچنین مؤ سسه هاى پزشکى ، حرفه هایى خشک خواهند شد که به غارت ثروت و نابودى انسان اهمیت بیشترى مى دهد تا به سعادت او که در این صورت بر گرفتارى و مصیبتهایش مى افزاید. بله در این صورت شمارش معکوس رونق گیرى علوم پزشکى شروع خواهد شد و بیشتر آموزش یافتگان ، بدون درک به روخوانى خواهند پرداخت ، سپس به جهل و نادانى که بیشتر، سستى و سهل انگارى را در پى دارد، خواهد انجامید. به دنبال آن ، انسان اخلاق و انسانى بودنش را از دست مى دهد و به موجودى خسیس و خوار مبدّل مى شود و به گفته امام على (علیه السلام ) : ((چون چارپایى بسته مى شود که همّ و غمش علفش خواهد شد)).